ความคิดถึงฆ่าคนหนึ่งคนให้ตายได้ลืมต

ความคิดถึงฆ่าคนหนึ่งคนให้ตายได้
ลืมตาทุกเช้าเหมือนมีความเหงามานั่งรอ
นานเกินแล้วหนอที่เราห่างไกลกันอย่างนี้
เจอกันได้เพียงแต่ในฝัน ตื่นนอนกันคนละที่อยู่แบบนี้ขอ้ดีอยู่ที่ไหน ถ้าหากความคิดถึงฆ่าคนหนึ่งคนให้ตายได้
อยากให้รู้เอาไว้ ฉันคงตายวันละหมื่นหมื่นครั้ง
กลับคืนมาได้ไหมกับมาใช้ชีวิตเคียงข้าง กลับคืนมาได้ไหมกลับมาใช้คำว่าเราบ้าง ตอ้งรอถึงอีกกี่ครั้ง พรุ้งนี้ถึงจะมีเธอ
จากความรู้สึก
ouan

ผลลัพธ์ (เปอร์เซีย) 1:

ایده به قتل یک نفر به مرگ.چشم خود را فراموش نکنید که هر روز صبح مثل تنهایی و انتظار وجود دارد.پس از آن دیگر: ما بسیار شبیه به این.پیدا کردن آنها را تنها در خواب بیدار کردن مردم، این ขอ้ดีอยู่ مختلف که? اگر نوستالژی به مرگ شدند.من می خواهم به آن را می دانم. من ده هزار ده هزار بار در روز می میرند.من دوباره به کنار هم زندگی می کنند می تواند? بازگشت به ما قیاس است؟ باید صبر کنید تا چند بار. این phrung به او باشد.از احساسات. ouan

ผลลัพธ์ (เปอร์เซีย) 2:

نوستالژی، کشتن یک فرد مرده
چشم هر روز صبح مثل یک تحصن انتظار تنهایی
بیش از حد طولانی، و سپس دوباره، ما کنون در این
است تنها در رویاهای ملاقات کرد. این بیداری که در آن متن نیز متفاوت است. اگر نوستالژی، کشتن یک فرد مرده است،
شما می دانید. من می ده هزار بار در روز می میرند
من برای بازگشت به سمت زندگی می کنند در کنار. برگشتم به مورد آن می گویند. اشاره دیگر چند بار به صبر. رنگین کمان به او
احساسات
ouan.

ผลลัพธ์ (เปอร์เซีย) 3:

فکر میکنم در مورد كشتن يك شخص به مرگ
چشمانش را گشود، مثل غربت هر روز صبح بیایم و بنشینم.
بسیار طولانی و سپس دور خواهيم شد. به عنوان
شما را ببينم. اما اين رويا را در يكى از آن بسيار محدود است، در دسترس بودن این خوب کجا قرار دارد اگر به فكر كشتن يك شخص به مرگ
مایلم فرصت منحصر به فرد را بردارید، من بميرم روزی یکبار ده هزار هزار بار
تا آنرا دوباره به زندگي شما را برای استفاده از پهلو برگردید؟ بازگشت به استفاده از كلمه اي كه ما با اشاره به صبر کنید چند بار عرض جغرافیایی به این است که او را از احساس
ouan